خیال

علی 27ساله دانشجوی معماری بچه مراغه

خیال

علی 27ساله دانشجوی معماری بچه مراغه

دخترک خنده کنان گفت که چیست

راز این حلقه ی زر

راز این حلقه که انگشت مرا

این چنین تنگ گرفته ست به بر

 

راز این حلقه که در چهره ی او

این همه تابش و رخشندگی است

مرد حیران شد و گفت :

" حلقه ی خوشبختی ست، حلقه ی زندگی ست "

 

همه گفتند " مبارک باشد "

دخترک گفت : " دریغا که مرا باز در معنی آن شک باشد. "

 

سالها رفت و شبی

زنی افسرده نظر کرد بر آن حلقه ی زر

دید در نقش فروزنده ی او

روزهایی که به امید وفای شوهر

به هدر رفته، هدر

 

زن پریشان شد و نالید که وای

وای، این حلقه  که در چهره ی او

باز هم تابش و رخشندگی است

حلقه ی بردگی و بندگی است !!

" فروغ فرخزاد

نظرات 1 + ارسال نظر
سحر چهارشنبه 24 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 02:30 ب.ظ http://saharz.persianblog.ir

سلام.
زیبا بود.
موفق باشی.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد