تو...
نبودی ...
بی تو پنهان گریه کردم
تو را دیدم
و...
خندان گریه کردم
برای اینکه اشکم را نبینی
نشستم زیر باران گریه کردم
پشت پنجره خیس باران زده ایستاده ام و اشک آسمان را می نگرم
کاش بودی تا به خیال اشک شوق اسمان
باران را این قدر دلتنگ نمی پنداشتم
اما حال که نیستی و بی وفایی من باور کرده ام
که باران اشک دلتنگی اسمان است
ومن هم پا وهم صدای این اسمان دلتنگ از دوریت می گریم
یار بی وفای من هنوز فراموشت نکرده ام
قبل از خشک شدن چشمه اشکم بازگرد
می ترسم نیایی و چشمه اشکم خشک شود
ومن تشنه لب در بیابان دلتنگی بی تو بمیرم...
آخی خیلی ناااااااز بوووود
سلام علی آقا
برای او که رفته همپای آسمان گریه کن اما انتظار بازگشتش را نکش
بازگشتنش نیز ماندنی نیست. تمام بغضت را با آسمان شریک شو و ایمان داشته باش که چشمه اشک خشک شدنی نیست.
او را در خاطراتت دفن کن ...
او که رفت ارزش دوباره بازگشتن ندارد
سلام علی قشنگ بود شعرت.دیگه به ؛ کلبه دوستی ؛ سر نمیزنی؟
با چند تا پست جالب در خدمتیم خوشحال میشم بیای
سلام دوست عزیز
باران ترانه عشق است
ترانه عاشق،ترنم احساس آسمان است و غم دلتنگی آفتاب
استفاده کردم..
موفق باشی دوست من